مقاله بررسی اتحاد برندهای بین المللی
اتحاد برندها شامل « یک رابطه کوتاه یا بلند مدت یا ترکیبی از دو یا چند تک برند، محصول و/یا سایر دارایی های متمایز انحصاری » است (سیمونیون و روت، 1988، ص 30). اتحاد برندها به یک استراتژی برندسازی محبوب و رشد بازار تبدیل شده و توجه روزافزون آکادمیک را به خود جلب کرده است (برای مثال هی و بالمر، 2006؛ لافرتی، 2009، رائو، کو و پوکرت، 1999، سیمونین و روت، 1998؛ واس و گامو، 2004؛ ووتولاتو و اوناوا، 2006).
در تحقیقات قبلی شواهد کافی در مورد اثرات نگرش های برند شریک (برند عضو یک اتحاد برند) بر نگرش اتحاد و تاثیر نفوذی آن بر نگرش های برند شریک جمع آوری شده است. اما این پیشینه توجه کمی به این دو موضوع مهم دارد: اتحاد برندها بین المللی و تاثیر ترتیب نام تجاری (A-B در مقایسه با B-A).
تحقیق حاضر با مطالعه درباره تاثیر ترتیب برند (یعنی توالی نام های تجاری) و تاثیر نژادپرستی مصرف کننده (CET) بر آثار نگرش های برند داخلی و خارجی در ارزیابی مصرف کننده داخلی از اتحاد برندها بین المللی، در پیشینه مطالعاتی موضوع اتحاد برندها ایفای نقش می کند.
امروزه اتحاد برندها بین المللی (IBA) پدیده ی رایجی هستند (کوک و ریان، 2000). علاوه بر منافع متعارف اتحاد های برند (برای مثال، نشان کیفیت)، اتحاد برندها بین المللی مزایای دیگری نظیر تسهیل در ورود به بازار جهانی (آبرات و موتلانا، 2002)، آگاهی فوری از نام تجاری و عدالت برای مشتریان محلی (ووس و تانسواج، 1999) و اهرم تصاویر کشور مبدا (بلوملهوبر، کارتر و لامب، 2007) ارائه می دهند.
اتحاد برندها بین المللی این مزیت بالقوه را دارند که تاثیر تمایل نژادگرایانه مصرف کننده بومی را در واکنش آنها نسبت به برندهای بین المللی را کاهش دهند. تحقیقات تجربی که در این زمینه انجام شده بسیار نادر است. اتحادهای تجاری بدون ریسک هم نیستند. از جمله ریسک های احتمالی اتحادهای تجاری خدشه دار شدن تصویر، مسائل قراردادی، هزینه های فرصت و تاثیر منفی از رفتارهای برند شریک است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.